مطالب جالب از اینترنت

مطالب جالبی که تو اینترنت دیدم دارم جمع می کنم. تقریبا هیچکدوم برای خودم نیست و اغلب جمع آوری از سایتهای دیگه است. چون برا من

مطالب جالب از اینترنت

مطالب جالبی که تو اینترنت دیدم دارم جمع می کنم. تقریبا هیچکدوم برای خودم نیست و اغلب جمع آوری از سایتهای دیگه است. چون برا من

حجاب

نمونه‌هایی واقعی از تلاش برای عادی سازی روابط جنسی درون خانواده/ آیا می توان از ماهواره هم درست استفاده کرد و هم نادرست!؟

گروه فرهنگی:‌جوامع بشری مملو است از پدیده‌هایی که اگر با فرهنگ دینی و ملی ما تنافی نداشته باشند لااقل تناسبی ندارند، پدیده‌هایی که هر یک به انحای مختلف دنبال تحمیل باورها و خواسته‌های خود بر ارکان زندگی اجتماعی جامعه ما دارند. 

شبکه‌های ماهواره‌ای و برنامه‌های تولیدی آن از این قبیل پدیده‌ها هستند که در تیررس شلیک  آنها قرار گرفتن، به راحتی و با ارزان‌ترین قیمت در شهر و روستای ما قابل تحقق است.
 

ماهواره از ابزارهای بسیار برنده دشمن در تهاجم فرهنگی است که این روزها در اندرونی بسیاری از خانه‌ها جا خوش کرده است. این ابزار برنده تشبیه شده به چاقو بیشتر از آنکه منفعتش اسباب آسایش باشد، شعله‌هایش به خرمن آرامش کانون گرم خانواده سنتی و مذهبی ایرانی افتاده است.

یکی از دغدغه‌های اساسی امروز بسیاری از خانواده‌ها تهاجمی است که از ناحیه شبکه‌های ماهواره‌ای شکل گرفته و بدون تردید یکی از اهداف اصلی شبکه‌های ماهواره‌ای خانواده‌ها هستند. اگر چه این تهاجم مساله جدیدی نیست اما امروز به جهت فراگیری بیشتر آن نسبت به گذشته، این مساله شکل جدی‌تری به خود گرفته است.

رادیو معارف در برنامه زنده «پرسمان خانواده» با تمرکز بر دو محور بررسی ریشه‌های تمایل برخی از خانواده‌ها به شبکه‌های ماهواره‌ای و چگونگی حل این ریشه‌ها با کارشناسی استاد حجت الاسلام محسن عباسی ولدی گامی در جهت مبارزه با این پدیده برداشته است.

رجانیوز با بازنشر مکتوب و صوتی سخنان کارشناس این برنامه که با بیان مصادیقی به آثار بسیار مخرب استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای اشاره داشته است، گامی در جهت آگاهی بخشی نسبت به آسیب‌های بنیان کن خانواده ایرانی به واسطه این پدیده اجتماعی برداشته است.

فایل صوتی و مکتوب بخش اول این برنامه در ادامه آمده است.
 
 
 
 
چاقویی که فعلا مشغول بریدن دست و پا و سر است!
 
می‌گویند ماهواره یک وسیله‌ای است که هم می‌توان از آن استفاده درست کرد و هم نادرست؛ اگر بر فرض هم بتوان از ماهواره در عالم امکان استفاده خوبی هم کرد ولی آن چیزی که در عالم واقع در حال تحقق است، غیر از این است و مانند چاقویی است که فعلا در حال بریدن دست و پا و سر  است.
 
اگر الان اما ماهواره را یک عنصر دو منظوره حساب کنیم به نظر می رسد مقداری نگاه ساده‌اندیشانه به ماهواره داشته‌ایم. اینکه چرا باید به موضوع ماهواره به طور مفصل پرداخت شود آن هم در قشر مذهبی نیاز به توضیح دارد.
 
مخاطبان ما یا در دام ماهواره گرفتار هستند یا نیستند، اگر هستند که باید آگاه شوند، تا از دام این توطئه و تهاجم رها شوند. کسانی هم گرفتار نیستند باید آگاه شوند؛ آن هم به دو دلیل: اول آن که ما هیچ گاه نباید از ناحیۀ دشمن احساس امنیت کنیم و خیالمان آسوده باشد و فکر نکنیم که دشمن دور ما را یک خط قرمز کشیده است و کاری به ما ندارد، درست است که دشمن از آن حکمتی که در فضای دینی وجود دارد برخوردار نیست اما وسوسه‌های شیطانی در دشمن موج می زند و به همین دلیل در دام وسوسه های شیطان افتادند مخص به کسانی نیست که بالکل از فضای دینی دور هستند بلکه شیطان ابزارهای خاص خودش را دارد. گاهی به جهت اعتماد بیش از اندازه به خودمان و به جهت ناآگاهی از دسیسه‌ها می‌بینیم که دشمن از غفلت ما استفاده کرده و خدای ناکرده ضربه‌ای کاری به ما وارد کرد. 
 
 
نکته دوم آن است که ما الان در جنگ نرم هستبم. مشغول مبارزه در جبهه تهاجم فرهنگی هستیم. ما به عنوان کسانی که درد دین داریم و دل در گرو دین داریم، به عنوان یک سرباز در جبهۀ فرهنگی باید با دام‌ها و دسیسه‌های دشمن آشنا باشیم. بدانیم تا خودمان در مقابل کسانی که در دام این جرثومۀ فساد گرفتار شده‌اند به اندازه توان کمک کنیم. سرباز جبهۀ فرهنگی مگر می‌تواند بدون آگاهی نسبت به نقشۀ دشمن کاری از پیش ببرد؟
 
اولین کاری که باید کرد ریشه یابی است و باید به دلایل خرید ماهواره در خانواده ها دقت کرد  و نمی‌توانیم تمام دلیل‌ها را به بی قیدی خانواده بگذاریم. مطمئنا دلایل مختلفی دارد که باید به آن پرداخته شود.

 دلایل خرید ماهواره
 
اولین دلیل در بحث گرایش به ماهواره ناآگاهی است. بسیاری از افراد دربارۀ برنامه‌های ماهواره‌ای بسیار ساده اندیشانه قضاوت می‌کنند. این افراد به جهت ناآگاهی از اهداف پشت پردۀ این شبکه‌ها اعتماد ساده لوحانه‌ای به آن دارند.
 
راه درمان این مسئله آگاهی بخشی است. آگاهی بخشی باید در سه بعد انجام شود. 
 
اول، آگاهی بخشی نسبت به متولیان پشت پرده این رسانه‌ها، متاسفانه برخی این متولیان آدم‌های دلسوزی می‌دانند که دلشان به حال اوقات فراقت ما سوخته است و حالا آمده اند شبکه های ماهواره‌ای فارسی زبان را دایر کردند تا ما تو اوقات فراقت حوصله‌مان سر نرود و افسردگی نگیریم! باید ببینیم این افراد چه کسانی هستند که دارند برای ما برنامه ریزی می کنند. این نکته بسیار مهمی است. 
 
دوم، آگاهی بخشی در بعد اهداف این رسانه‌هاست. واقعا اینها دنبال چه چیزی هستند که این قدر هزینه می‌کنند و این قدر خرج می کنند برای اینکه یک شبکه فارسی زبان راه انداخته و یا شبکه‌های دیگری که ما بتوانیم از آنها استفاده کنیم. 
 
سوم، آگاهی بخشی در بعد شیوه‌ها‌ است، اینها با چه شیوه‌هایی آمده اند و در خانه‌های ما جا گرفته‌‌اند. ما چشم باز کردیم و دیدیم در بعضی از خانه‌ها آنتن‌های ماهواره قرار گرفته است، چه اتفاقی افتاد که اینها توانستند خودشان را در خانه‌های ما جا داده و بعضی از ما را هم پای برنامه‌های خودشان نگه دارند.
 
 
متولیان شبکه‌های ماهواره‌ای چه کسانی هستند؟
 
درباره آگاهی بخشی در بعد متولیان باید گفت که آشنایی با متولیان شبکه‌های ماهواره‌ای می‌تواند هشدار دربارۀ این شبکه‌ها را تأثیرگذارتر کند.
 
در حال حاضر بیشترین شبکه‌های ماهواره‌ای دنیا از کشور آمریکا مدیریت می‌شوند. 90 درصد رسانه‌های آمریکایی هم دست صهیونیست‌ها است و اغلب برنامه‌های ماهواره‌ای در شبکه‌های فارسی زبان هم توسط صهیونیست‌ها دارد اداره می‌‌شود. 
 
با این آمار باید گفت که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! صهیونیست یک دشمن اصلی در دنیا برای خودش می‌شناسد و آن هم شیعه است. و در برخورد با شیعه یک کشور را می شناسد که اصلی ترین مانع او در راه رسیدن به اهداف جهانخوارنه اش است و آن کشور هم ایران است.
 
اینکه صهیونیست برای ما شبکه فارسی زبان با گرایش خانوادگی برای ما می‌سازد که صبح تا شب برای ما فیلم وسریال پخش می‌کند باید ما را به هوش آورد که چه اتفاقی دارد می‌افتد.
 
به صورت رسمی اعلام کردند که ما برای اینکه بتوانیم با جمهوری اسلامی ایران مبارزه کنیم باید با ابزار رسانه به سراغ ایران رویم چون ابزار نظامی کارساز نیست.
 
حالا باید درباره اهداف شبکه‌های ماهواره‌ای با گرایش خانواده سخن بگوییم.
 
 
جالب است که برخی از شبکه‌هایی که الان در حال تاسیس است فقط و فقط برای خانواده است. یعنی ابتدا تا انتها تنها خانواده و زن را نشانه گرفتند. مثلا به مباحث سیاسی نمی‌پردازند و کاری به مسائل سیاسی و اقتصادی ندارند. اصلا برخی از این شبکه‌ها مجری ندارند و پشت سر هم سریال پخش می شود. صددرصد سریال‌ها هم خانوادگی است برای محقق کردن اهداف غرب.
 
غرب برای تحقق دهکدۀ جهانی که کدخدای آن خودش باشد، یک مانع بسیار بزرگ می‌بیند و آن هم اسلام است. مبانی دینی با مبانی غربی در تعارض است و کسی که پای‌بند مبانی دینی است، نمی‌تواند در مسیر اهداف تمدن غربی گام بردارد. مدت‌ها است که غرب به این نتیجه رسیده که باید به هر نحو ممکن این مانع را از سر راه خود بردارد.
 
او برای مبارزه با این مانع کارهای مختلفی را انجام داده و می‌دهد که خود بحث مفصلی است؛ اما یکی از اصلی‌ترین راه‌کارهای غرب برای رسیدن به این هدف، فاسد کردن مسلمانان است. آن‌ها معتقدند اگر ما بتوانیم جوان مسلمان را، به ورطۀ فساد بکشانیم، به صورت غیرقابل تصوری توانسته‌ایم این مانع بزرگ را از سر راه خود برداریم. در این میان توجه ویژه‌ای به بحث خانواده کرده‌اند؛ چرا که دیده‌اند بافت سنتی و دینی یک خانواده شیعی یک مانع بسیار بزرگ در سر به فساد کشاندن جوانان است به همین دلیل به این نتیجه رسیدند که ما اگر بتوانیم فساد را به متن خانواده ایرانی بکشانیم و توسط خود خانواده به این هدف برسیم کارمان چندین برابر آسوه‌تر می‌شود.
 
برای رسیدن به این هدف باید یک برنامه‌ای را طراحی کنیم برای رساندن پای شبکه های ماهواره ای به داخل خانه ها برای این کار هم شبکه‌هایی را تاسیس کردند که سریال‌ها و فیلم‌های جذاب و دنباله دار است و با یک فریب کاری هایی زمینه را برای قبولاندن خود در خانواده‌هایی هم که تا اندازه‌ای تقیدات اخلاقی دارند فراهم کنند. 
 
یکی از اصلی‌ترین اهداف شبکه‌های ماهواره‌ای فروپاشی کانون خانواده است. اگر بخواهیم اندکی جزئی‌تر از این سخن بگوییم باید گفت که برخی از اهداف اصلی این شبکه‌ها عبارت است از:
 
1. ایجاد خانواده‌های بی‌قید در برابر خانواده‌های سنتی
 
خانواده‌های مورد نظر این شبکه‌ها نباید در بند قواعد سنتی خانواده باشند؛ به ویژه سنت‌هایی که ریشۀ دینی دارد. به عنوان مثال خوب است به چند مثال اشاره کنم.
 
این که در خانواده‌ای پوشش مادر و خواهر در مقابل فرزندان پسر خود حساب شده باشد، مطلوب است. واقعاً نباید به این بهانه که مادر و خواهر از محارم هستند، در مقابل پسر خانواده هر طور که می‌خواهند بگردند. اگر غرب بتواند در محیط خانه تعریف خودساخته‌ای از عفاف ارائه دهد، می‌تواند سد عفاف را در محیط جامعه هم به راحتی بشکند. به این معنا که اگر بتواند به مادر و دختر خانواده بقبولاند که پسرت باید یک پوشش متفاوتی از پسر همسایه داشته باشد، اگر بتواند این محدودیت را بردارد، یک رابطه نزدیکی را بین محارم می‌تواند در خانواده تولید کند که نتیجه آن در بیرون خانواده مشخص می شود. یعنی غرب توانسته با رسانه مادر و خواهر را در خانواده زمینه تحریک پذیری پسر خانواده قرار دهد که ما در مشاوره‌ها با این موضوع درگیر هستیم. 
 
روشن است که منظور ما از پوشیده بودن، چادر و روسری و مقنعه سر کردن نیست، بلکه باید یک حدی را باید رعایت کنند که برای شنوندگان روشن است.
 
پسر خانواده به ما می گوید به خاطر پوششی که در خانه مادر یا خواهرم در مقابل من دارد، ذهن آرامی ندارم و جزو عوامل تحریک من شدند. وقتی وارد خانواده می‌شویم برای بررسی این موضوع، می بینیم تا 5 – 6 سال پیش اینطور نبود.
 
مادر یا خواهر این خانواده به ما می‌گوید این پسر در هنگام ورود به خانه یا خارج شدن از آن یا در هنگام خواب رفتاری از خود بروز می دهد که من احساس می‌کنم که قصد و نیت سو‌ءی دارد. وقتی ریشه‌یابی می‌کنیم می‌بینیم که در بسیاری از این خانواده‌ها از وقتی که شبکه‌های ماهواره‌ای آمده و پوشش‌های خانوادگی را به نمایش گذاشتند و مادر و دختر در مقابل پدر و پسر  در خانه پوشش‌های نامناسبی داشته و آرام آرام قبح پوشش نامتعارف دختر و مادر در برابر پسر خانواده ریخته شده است و دیگر زشت نمی‌بیند و به همین دلیل دیوار و سد شکسته شده است.
 
ارتباط دختر و پسر در محیط فامیل باید یک ارتباط حساب شده ای باشد. ما نامحرم و نامحرم‌تر نداریم اما در این سریال‌ها به اسم میهمانی‌های شب‌نشینی بین فامیل نامحرم ارتباط‌هایی در حال برقرار شدن است که نمایش مکرر آن باعث شکسته شدن قبح آن می‌شود.
 
در خانواده‌های سنتی پدر و مادر از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هستند. جایگاه ویژۀ پدر و مادر به صورت طبیعی مانع بسیاری از انحرافات است. وقتی فرزند در تصمیم‌های خود به نظر پدر و مادر هم توجه می‌کند و در کارهایی که می‌خواهد انجام دهد از والدین خود اجازه می‌گیرد و در یک کلام خودسر نیست، راه برای تن دادن به کارهایی که نهاد خانواده را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد تنگ می‌شود؛ اما در شبکه‌های ماهواره‌ای یکی از اصلی‌ترین کارها خارج کردن پدر و مادر از محوریت خانواده و معرفی آن‌ها در اندازۀ زمینه‌ساز تولد است؛ یعنی پدر و مادر کسانی هستند که به جهت قانون طبیعت زمینه‌ساز تولد فرزند هستند و باز هم به جهت همین قانون طبیعت باید تا مدتی که فرزند توانایی مراقبت از خویش و پاسخ به نیازهای روزمرۀ خود را ندارد، از او مراقبت کنند اما وقتی که فرزند از آب و گل درآمد، پدر در حد یک کارگر برای تأمین مخارج و مادر هم در حد یک خادم برای انجام وظایفی مانند آشپزی و رخت شستن و اتو کشیدن و ... پایین می‌آید. در این خانواده پدر و مادر نقشی در تربیت فرزند خود ایفا نمی‌کنند. دیگر راضی نگه داشتن والدین هم از دغدغه‌های فرزند مدرن نیست، این دغدغه برای انسان‌های عقب افتاده‌ای است که نمی‌خواهند تغییر زمانه را بپذیرند؛ این موارد همه به دنبال آن است که آن مولفه‌های خانواده دینی را تحت الشعاع قرار می‌دهد.
 
بدون اینکه حساسیت خاصی ایجاد کنند باورهای ما را قله به قله فتح می کنند. خانواده بی قید را در مقابل خانواده دینی و سنتی علم می‌کنند اگر خانواده از حالت مقید بودن و دینی خود بیرون آمد آن جامعه محکوم به فناست کما اینکه در غرب این اتفاق در حال افتادن است.
 
من برای معرفی این شبکه‌‌های ماهواره‌ای کلمه درخوری را پیدا نکردم،‌اینکه بگویم خیلی بی‌رحم و دژخیم‌اند و بویی از انسانیت نبرده اند. نمی‌توانیم به همین اندازه اکتفا کنیم که شبکه‌های ماهواره‌ای تنها دنبال غیر متعارف کردن پوشش هستند، ای کاش در همین اندازه باقی می‌ماند. غرب اینها را مقدمه ورود به برخی از مسائل می داند یکی از آنها این است. 
 
 
2. ترویج و عادی جلوه دادن خیانت زن و شوهر به یکدیگر
 
غرب به این نتیجه رسیده است که تا وقتی زن به شوهر در خانواده سنتی وفادار است و برعکس و روابط در محدوده خانواده منحصر می شود نمی تواند خانواده سنتی را از هم بپاشاند به همین دلیل یکی از اصلی ترین شگردها و دسیسه‌های آنها برای به هم ریختن خانواده سنتی ترویج خیانت زن و شوهر به هم دیگر و عادی جلوه دادن اینها به ویژه خیانت زن به شوهر؛ مخصوصا اگر زن متوجه شد شوهرش به او خیانت کرده است یک حق مسلم و طبیعی اوست که او هم به شوهر خیانت کرده و انتقام بگیرد و این یک حق طبعی است. به شدت در سریال‌های‌شان تبلیغ این موضوع را می‌کنند تا آنجا که می‌بینید موضوع یک سریال همین است. تا آنجا که بعد از فهمیدن این خیانت‌ها به راحتی هم با هم زندگی می کنند. دنبال عادی جلوه دادن آن هستند.
 
اگر یک زنی در محدوده ارتباطات خود آن قید وفاداری را کنار زد دیگر نمی تواند یک همسر خوبی باشد و نه می تواند مادر خوبی باشد. در این صورت خانواده‌ای به وجود نمی‌آید. ستون خیمه خانواده سنتی مادر است. تجربه شده که در بسیاری از موارد پدر خانواده وقتی بی قید بوده است، آن خیمه خانواده برپا مانده است،‌مادر با آن ایثار و فداکاری و عفاق و از خودگذشتگی خیمه خانواده را نگه داشته است. ولی چند خانواده سراغ دارید که مادر فاسد شده اما خیمه خانواده برپا مانده است؟ آنها این ستون خیمه را نشانه گرفته و به شدت هم با گرایشات فیمینتستی برایش برنامه ریزی کرده اند.
 
چند وقت پیش با یک خانمی که دچار همین مشکلات شده بود صحبت می‌کردم، خیلی برایم این ریشه‌یابی تکان دهنده بود. وقتی از او پرسیدم چرا به اینجا رسیدی آیا با همسرت مشکل نداشتی، گفت نه؛ پرسیدم دوستت داشت، گفت بله، زیر یک سال بود که ازدواج کرده بود. گفت از وقتی که همسرم این آنتن ماهواره را به خانه آورد و من شبکه فلان را دیدم، آرام آرام حس کردم که انگیزه‌ای برای تقید به همسر خودم ندارم. چه دلیل دارد که من فقط با همسر خودم ارتباط داشته باشم؟! وقتی اولین زمینه برای اولین ارتباط برای من فراهم شد حس کردم که کار اشتباهی نمی‌کنم. یک کار عادی است. اصلی ترین اهرم اینجا این است که آنها بتوانند قبح را بشکنند.
 
اما در یک مرحله فراتر و بالاتری اینها به این هم راضی نیستند و همین قدر سر بسته بگویم که یکی از قله‌های اصلی که اینها برای فروپاشی و تکه تکه کردن خانواده‌های مذهبی و سنتی، این هست که ارتباط‌ها را حتی در اندازه خانواده‌ هم عادی جلوه دهند. اشکالی ندارد که اعضای خانواده هم با هم ارتباط آن چنانی داشته باشند. 
 
این قله یکی از قله های اصلی است که اینها نشانه گرفته‌اند، همان اتفاقی که در غرب خودشان اتفاق افتاد. 
 
الان در غرب خواهر از ناحیه برادر و دختر از ناحیه پدر  در محیط خانواده امنیت ندارد، یعنی امن ترین جا برایش نا امن ترین جا شده است که هر از گاهی خبرهایش منتشر می شود.
 
خانواده‌های سنتی ما که چندان هم تقید به مذهب ندارند، فقط به باورهای سنتی و اخلاقی خود پایبند هستند، نماز نمی‌خواند، روزه نمی‌گیرد، حج به او واجب شده است، نمی رود، خمس و زکات هم نمی‌دهد اما از اینکه همسرش با یک مرد دیگر ارتباط داشته باشد به شدت غیرت دارد.
 
او اینجا ها را هم نشانه گرفته است، یعنی باورهایی که حتی کسانی تقیدات دینی ندارند اما به آن پایبندند.
 
3. عادی جلوه دادن ارتباط دختر و پسر پیش از ازدواج تا حد باردار شدن
 
در شبکه‌های ماهواره‌ای ارتباط بین دختر و پسر در هر شکل، سن و نیتی و تا هرجایی عادی جلوه داده می‌شود. دغدغه‌های ارتباط بین دختر و پسر باید گرفته شود. اگر دختر و پسر قبل از ازدواج با هم ارتباط داشته باشند در هر سطح وسنی،‌اینها نمی‌توانند خانواده‌هایی موفقی را تشکیل دهند. 
 
یکی از کارهای آنها این است که بتوانند خانواده‌های موجود را به هم بزنند و اجازه ایجاد خانواده‌های سنتی و پایبند و مذهبی را ندهند این کار بعدی یک کار کاملا پیشگیرانه از نگاه آنهاست. دختر اگر قبل از ازدواج ارتباط برقرار کرد و این ارتباط برایش عادی شد بعد از ازدواج هم معلوم نیست چقدر پایبند باشد.
 
این وسط دو نگرانی برای دختران وجود دارد. اولا دختر یک خانواده سنتی به شدت به عصمت دخترانه خود حساس است، پس نباید در ارتباطات عصمت دخترانه خود را از دست دهد. به شدت در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌کنند که این یک باور عصر  قجری است و این هیچ مشکلی ندارد. 
 
ثانیا، دغدغه دیگر دختران بارداری است،‌ که این را هم با ترویج سقط جنین به شدت قبحش را می‌شکنند. در سریال‌ها نمایش می‌دهند و تکرار می‌کنند که حالا دختری باردار شد، اشکالی ندارد! کاملا به طور عادی، طبیعی و پزشکی بنا بر اقتضای زمانه رفتار کرده و سقط جنین می‌کند.
 
4. هویت زدایی از مفهوم خانواده
 
تیر خلاصی که اینها می‌خواهند بزنند، تیر خلاص از هویت خانواده است. اصلا خانواده یعنی چی؟ چرا با ازدواج برای خودتان مسئولیت درست می‌کنید؟ شما نیاز به جنس مخالف دارید یک زندگی خارج از چارچوب ازدواج برای خودتان فراهم کنید، چرا ازدواج می‌کنید. مرد مسئولیت زن و خانواده را به دوش بکشد و هر دو مسئولیت مضاعفی را بخواهند تحمل کنند،‌ خب به جای آن زندگی با دیگران به جای ازدواج؛ به طور کل خانواده‌ای وجود نداشته باشد. 
 
الان در غرب تعداد زندگی‌های غیر رسمی که تحت عنوان ازدواج نبوده است به شدت رو به افزایش است. این دو تا باهم زندگی می‌کنند بدون اینکه تعهدات قانونی در برابر یکدیگر داشته باشند. به همین دلیل آمار فرزندان نامشروع هم در بعضی از کشورها به شدت بالاست، در برخی از کشورهای اروپایی تا 33 – 34 درصد است. یعنی از هر سه فرزند یکی نامشروع است. چرا که در غرب مفهوم خانواده در حال از دست دادن معنای خود است. 
 
این اتفاق در شبکه‌های ماهواره‌ای در حال تولید است، و همان بن بستی که خودشان در مسئله خانواده به آن رسیده‌اند دارند برای ما نسخه‌اش را تجویز می‌کنند که این دیگر تیر خلاصی است که به مفهوم خانواده می زنند.
 
ما اگر نخواهیم از این ناآگاهی و خواب غفلت بیرون بیاییم،‌ شاید نتوانیم باور کنیم که این همه برنامه‌های عجیب و غریب که برای ما ریخته اند، باید دربرابرش کاری انجام دهیم.  


آیا می‌توان با عادی سازی روابط جنسی در مقابل فساد ایستاد؟/ کشف عورت پدر و مادر در برابر فرزندان نسخه‌‌ای که غرب تجویز می‌کند






 

5. ارزش‌زدایی از مفهوم غیرت

غیرت در آن حد و اندازه‌ای که دین مشخص کرده است یک ویژگی در مردان است که به جرات می‌توان گفت که یکی از اصلی ترین عوامل مصونیت از عفاف است. ناموس یکی از واژه‌های آشنا در فرهنگ ما است. کلمه مقدسی در ادبیات ملی ماست. این واژه‌ از معدود واژه‌هایی است که در جامعۀ ما متدین و غیرمتدین نمی‌شناسد. حتی کسانی که اهل نماز و روزه هم نیستند، نسبت به ناموس خود حساسیت داشته و دارند. این غیرت و حساسیت یکی از موانع اصلی انحراف در جامعه است. اگر مردی حساسیت خود را نسبت به ناموس خود از دست داد، خود می‌تواند زمینه‌ساز انحرافاتی در خانواده شود.

چرا هم‌ اکنون برخی از مردان ما هیچ حساسیتی در قبال آرایش کردن و پوشش‌های زنندۀ همسران، دختران و نوامیس خود ندارند این موضوعی است که باید بررسی شود. اگر از این آقا بپرسید که وقتی خانمی را می‌بینید که با پوشش زننده همسرتان به خیابان آمده است، چه احساسی به شما دست می‌دهد، آیا از او متنفر می‌شوی؟ آیا از او بدت می‌آید؟ چه قضاوتی درباره او می‌کنی؟ اگر خودت تقیدات دینی را کنار بگذاری با چه نگاهی به این خانم نگاه می‌کنی؟ آیا جز  این است که با نگاهی لذت جویانه و پر از هوس به او نگاه می‌کنی؟! به نظر تو مردان دیگری که تقیدات دینی ندارند به همسرت با چه نظری نگاه می‌کنند؟ آیا آن فرد واقعا نمی داند؟! آیا می شود در این موضوع تردید کرد که یک نفر مرد باشد، احساس به جنس مخالف هم داشته باشد ولی نداند، وقتی یک زن با پوشش زننده و محرک وارد جامعه می شود، مردانی که از چشمان خود مراقبت نمی‌کنند و نگاه رهایی دارند،‌چگونه به این زن نگاه می‌کنند؟ ولی چرا با علم به این مسئله حتی بعضا خودش همسرش را به این نحو پوشش دعوت می‌کند.

این به خاطر ضعف غیرت است و آن ویژگی مردانه که حافظ و ضامن آن ویژگی زنانه است، ضعیف شده است و غرب در شبکه‌های ماهواره‌ای به ویژه در شبکه‌های فارسی وان به شدت بر این مسئله حساس است که غیرت را ضعیف کند. چرا که او می داند اگر غیرت ضعیف شود آن پای لنگان برخی از زنان و دختران در عفت و حیا به راحتی می‌شکند و نمی‌شود بر عفاف آنها برای مصونیت از حریم خانواده حساب باز کرد.

6. ترویج فیمینیسم و ایجاد حس رقابت در میان زنان و مردان

ما در برنامه‌های سال اول گفتیم که یکی از اصلی‌ترین گام‌ها موفقیت در زندگی مشترک قرار دادن زن و مرد در جایگاه مشخص هستی است. وقتی زن و مرد از جایگاهی که خداوند برای آنان مشخص کرده است، خارج شدند، دیگر نمی‌توانند در کنار هم احساس خوش‌بختی کرده و مایۀ آرامش یکدیگر باشند.

در شبکه‌های ماهواره‌ای به شدت روی این مسأله تکیه می‌شود که زن و مرد رفیق هم نیستند؛ بلکه رقیب یکدیگرند که اگر زن اندکی غافل شده یا کوتاه بیاید، عقب می‌افتد و قافیه را می‌بازد. در برخی از برنامه‌ها مرد را تنها در اندازۀ موجودی که پاسخ‌گوی نیاز جنسی زن پایین می‌کشند و این رقابت را به اندازه‌ای تقویت کرده‌اند که توقع چندهمسری برای زنان را حقی معقول و عادلانه به شمار می‌آورند.

در تعریف قوانین این رقابت، قانونی را به صورت زیرکانه به زنان آموزش می‌دهند که اگر همسر تو در حق تو خیانت کرد و با جنس مؤنث دیگری غیر از تو ارتباط برقرار کرد، این حق تو است که با او مقابله کنی و خیانت او را با خیانت پاسخ دهی. این کار نه تنها زشت نیست؛ بلکه حقی است که تو بدون احساس عذاب وجدان می‌توانی از آن استفاده کنی.

7. ایجاد حس رقابت در میان زنان و دختران برای جلب توجه مردان

این نکته به وضوح در شبکه‌های ماهواره‌ای به خصوص در فیلم‌های سینمایی و بالاخص در سریال‌ها خانوادگی قابل مشاهده است. قبل  از توضیح این مورد باید این نکته را بگویم که در تفکر رسانه‌ای غرب که در شبکه‌های ماهواره‌ای نمود یافته، تأهل و ازدواج کردن مانعی برای هوس‌‌رانی نیست. در این نکته تأمل کنید.

جامعۀ مورد نظر غرب، جامعه‌ای است که فضای آن صحنه‌ای برای رقابت‌های هوس آلود است. گردانندگان اصلی این رقابت هم باید زنان باشند. این نکته را به صراحت اعلام کردند که چشم و چراغ ما در این موضوع زنان و دختران هستند.  ابزار اصلی گردانندگان این رقابت هم خودآرایی است. خودآرایی در خانواده‌ای که غرب به دنبال آن است یک ضرورت است. این خودآرایی هم باید بر محور تحریک امیال جنسی مردان باشد. اینکه در شبکه‌های ماهواره‌ای آموزش آرایش به انحاء و انواع مختلف و به وفور نمایش داده می‌شود، از لحاظ روان شناسی یک محور و یک نقطه ثقل دارد که آن هم تحریک امیال جنسی است. جامعه‌ای که دغدغۀ اصلی مردان و زنان آن جلب توجه و هوسرانی باشد، مطمئنا روی پیشرفت را هم نخواهد دید، چرا که مردان و زنان هر روز که از خانه می خواهند خارج شوند دغدغه‌ اصلی‌شان این است که چگونه باشند تا در جلب توجه دیگران کم نیاورند. 

8. ایجاد بلوغ زودرس جنسی

در وجود هر انسانی غدد جنسی وجود دارد که اگر به صورت طبیعی در یک سن مشخص فعال می‌شود. این غدد در پسرها معمولاً در همان سن بلوغ شرعی فعال شده و پسر مفهوم غریزۀ جنسی را از دورۀ بلوغ حس می‌کند؛ اما در دخترها فعالیت این غدد به گونه‌ای که احساس نیاز غریزی به جنس مخالف کنند تا چند سال پس از سنّ بلوغ هم به تأخیر می‌افتد.

جامعۀ ایده‌آل، جامعه‌ای است که پسرها و دخترها در سنینی با مفهوم غریزۀ جنسی آشنا شوند که اندکی پس از آن ازدواج می‌کنند. یعنی فاصله این حس با ازدواج فاصله زیادی نباشد. حالا جامعه‌ای را تصور کنید که پسرها و دخترها زودتر از موعد طبیعی با غریزۀ جنسی آشنا می‌شوند و سال‌ها بعد زمینۀ ازدواج برای آنان فراهم می‌شود. در حال حاضر سن بلوغ جنسی در بسیاری از دختران و پسران ما پایین‌تر از حد طبیعی است. کم‌ نیستند پسرانی که در سن 12 سالگی و دخترانی که در 9 سالگی به بلوغ جنسی رسیده‌اند.  و این پسرها و دخترها هم در سنی بالای بیست و پنج سال ازدواج می‌کنند؛ یعنی بیش از 13 سال دست و پنجه نرم کردن با این غریزه.

دو نکته اساسی در این مورد وجود دارد که او در  سنی به غریزه جنسی رسیده که عقل مدیریت این غریزه را ندارد.  نوجوانی که در سن 12 سالگی به سن بلوغ می‌رسد؛ بسیاری از  آن مدیریت‌های عاقلانه‌ای که باید در زندگی وجود داشته باشد تا این غریزه را کنترل کند، ندارد. به همین دلیل هم دست به کارهایی می‌زند که نمی‌تواند زشتی آن کارها را درک کند. وقتی هم که به سنّ رشد رسید، به جهت اعتیادی که به این کارها پیدا کرده نمی‌تواند آن را ترک کند.

نکته دوم این است که در این 12 تا 13 سال همین شبکه‌ها در حال القای بسیاری از مفاهیم جنسی و شکستن قبح آن هستند. بدون تردید تماشای صحنه‌های مستهجن یکی از اصلی ترین عوامل بلوغ زودرس است.

در مشاوره‌هایی که داشتم برخورد کردیم با پسر بچه‌های زیر 10 سال که دچار بیماری‌ خود ارضایی شده‌اند، وقتی از خانواده آنها پرس‌وجو کردیم، متوجه شدیم که این‌ها‌ ماهواره دارند. خواهر یکی از این پسران می‌گفت این مشکل برای برادر من از وقتی شروع شد که یک صحنه از این کارها را در یکی از سریال‌ها و فیلم‌ها دید. تازه نه به این صورت که بنشیند و کامل نگاه کند بلکه در حال رفت و آمد برخی از صحنه‌ها را دیده است.

موسیقی‌هایی هم که در برخی از این شبکه‌ها پخش می‌شود، که به جرات و بدون هیچ تردیدی باید اسم آن را موسیقی‌های جنسی گذاشت که به شدت تهوّر و جسارت نوجوان را برای دست زدن به اعمال جنسی زیاد می‌کند. این موسیقی‌ها معمولا همراه با تصاویری است که با دامن زدن به این مسئله، شدت تحریک مخاطب را به حد جنون می‌کشاند. ما می‌توانیم حدس بزنیم که در یک خانواده که پسر بچه‌اش این چنین است چه اتفاقی برایش می‌افتد.

9. ایجاد روحیۀ تنوع طلبی جنسی

وقتی یک مرد و زن دائم با انواع و اقسام مردها و زن‌ها و روابط میان آن‌ها آشنا شده و نگاه می‌کنند، بدون این که بخواهند و انتخاب کنند، دچار روحیۀ تنوع طلبی در امور جنسی می‌شوند. اگر می‌شنویم که بسیاری از طلاق‌ها ریشه در نارضایتی جنسی یکی از دو طرف یا هر دو طرف دارد، اشتباه است اگر فکر کنیم دلیل این نارضایتی تنها در عدم آشنایی دو طرف با روابط  زناشویی است؛ اگر چه این هم یکی از دلایل است؛ اما یکی از دلایل اصلی معاصر ما این است که هر دوطرف یا یکی از آنها آنقدر  صحنه‌های متعدد و متنوع دیدند که دیگر آن حس خویش‌تنداری را در مسائل جنسی از دست داده‌اند. چقدر خوب این خانم گفت که مگر ما چقدر می‌توانیم به آن زن‌هایی که در ماهواره دیده می‌شود نزدیک شویم. هزاران هزار فقط هزینه گریم و آموزش آنها می‌شود، مگر یک زن خانه دار، یک مادر مگر چه اندازه می‌تواند به آنها برسد و وقتی این تنوع طلبی ایجا شد،‌حریم خانواده شکسته شده و پاسخ‌گویی به این نیازها به بیرون از خانواده کشیده می‌شود.

باید با تاسف گفت که یکی از نکاتی که در ماهواره‌ها تبلیغ می‌شود این است که این تنوع‌طلبی یک حق است و نباید آن را زشت شمرد. دو مسئله مانع این تنوع طلبی می‌شود: 1- حسادت زنانه 2- غیرت مردانه که به تعبیر آنها باید فرهنگ مردم بالا رود و روشن‌فکری مردم ارتقا پیدا کند،‌ از بند این مسائل و مقیدات بیرون بیایند تا بشود به آن تنوع طلبی که حق یک انسان است، ادا شود. این جور جاها بسیار ژست عالمانه و روشن‌فکرانه می‌گیرند، که متاسفانه باید گفت که این حرف‌ها از حرف‌های مستهجن تزیین شده‌ای است که با کمک سریال‌ها و فیلم‌ها می‌خواهند به خورد ما بدهند.

مرد یا زن و یا هر دو در طول شبانه روز تماشا می‌کنند. یکی از اصلی‌ترین وظایف این صحنه‌ها از نگاه روان‌شناسی، سیری ناپذیر کردن مخاطب نسبت به مسائل غریزی است. مردی که مشتری این صحنه‌ها شده از همسر خود همان توقعی را دارد که در این فیلم‌ها دیده، به طور حتم همسر او نمی‌تواند پاسخ‌گوی این توقعات باشد، به همین دلیل هم بین این دو اختلاف می‌افتد.

سؤال: برخی معتقدند که اگر ماهواره در خانه باشد، بچه‌ها از همان ابتدا به آن عادت کرده و وقتی بزرگ شدند دیگر حرص و ولعی نسبت به آن نخواهند داشت؛ اما اگر آن‌ها را منع کنیم، نسبت به ماهواره حریص شده و در اولین فرصتی که به آن دست یافتند، بی‌مهابا و بدون رعایت حد اعتدال به آن هجوم خواهند برد.

باید تکرار کنم که این حرف‌ از آن حرف‌های زشت تزئین شده است؛ به نظر می‌رسد که حرف قشنگی است؛ جالب اینجاست که من این تفکر را در مشاوره‌هایی که داشتم، دیده‌ام.

که اگر کسی درست به عمق آن بیاندیشد، می‌فهمد که چه اندازه بی‌پایه و اساس است. بنده در یک نکته یک جواب حلی به این نظریه می‌دهم و در نکتۀ بعدی جوابی نقضی.

اگر کسی غریزۀ جنسی را بشناسد و بخواهد بدون در نظر گرفتن هوا و هوس اظهار نظر کند،‌ متوجه می‌شود که اگر غریزه مدیریت نشود و هر طور که دلش می‌خواهد رها شود، حد توقت و ایستایی ندارد. آنها برای اثبات نظریه خود  مثال زده‌اند به قنادهایی که به شاگردان تازه کار خود هی نمی‌گویند شیرینی نخور، بلکه او را آزاد می‌گذارد تا هرچه قدر می‌خواهد بخورد تا از آن دل‌زده شود. شاید وقتی در مقابل این شاگرد اسم شیرینی هم بیاید، حالش هم بد شود. این افراد می‌گویند که مسئله جنسی هم همین‌گونه است. که این مطلب بسیار ساده‌اندیشانه و نشان از ناآشنایی با مقوله جنسی است. مگر غریزه جنسی را می شود با میل به شیرنی خوردن مقایسه کرد؟!

جنس غریزه به طوری است که اگر مدیریت نشود، در هر مرحله در پی نوعی از تمتعات جنسی خواهد رفت. بله شاید، مرحله‌ای از تمتعات جنسی برای او عادی شود، اما درست مثل معتادی است که نوعی از مواد مخدر برای او عادی شده و برای او حسی تولید نمی‌کند؛ اما آیا نتیجۀ ایجاد این حالت در این معتاد به معنای آن است که او یک قدم به ترک اعتیاد نزدیک شده یا نه؟ بلکه  او بسیار خطرناک‌تر از گذشته هم شده؛ چرا که دیگر هر مواد مخدری برای او لذت‌بخش نخواهد بود.

این تفکر ریشه در مبانی تربیتی خود غرب دارد که آبشخور آن از جایی غیر از وحی است. "برتراند راسل" در کتاب «در تربیت» معتقد است یکی از چیزهایی که از جمله اخلاق بی‌منطقی و یا به اصطلاح «اخلاق تابو» است، همین مسألۀ پوشانیدن عورت است. وی می‌گوید چرا پدران و مادران مصر هستند که عورت خود را از بچه‌ها بپوشانند؟ این اصرار سبب تحریک حس کنجکاوی بچه‌ها می‌گردد.  او با صراحت می‌گوید که پدر و مادر باید از همان کودکی هفته‌ای یکبار یا در صحرا یا در حمام  عورت خود را به کودک نشان دهد تا او آشنا شده  و برایش عادی شود.

اگر بنا بود که مسائل جنسی برای کسی که از کودکی به تماشای آن پرداخته عادی شود، حال و روز غرب این نبود. مگر در کشوری مثل آمریکا محدودیت خاصی برای نمایش این مسائل وجود دارد؟ آیا هم اکنون برای آن دسته از جوانان آمریکایی که از کودکی پای این فیلم‌ها نشسته‌‌اند، این مسائل عادی شده؟ اگر عادی شده، چرا این همه ناامنی جنسی در آمریکا وجود دارد؟

حالا من یک سوال دارم که خود غرب  که عمل کننده به این نسخه است چه اوضاعی دارد؟ برای اینکه پاسخ به این سوال را من بدهم از دوستان خواسته‌ام که یک قسمتی از کتاب "زوال دوران کودکی" نیل پُستمن که از اندیشمندان آمریکایی است را پخش کنند.

"نیل پُستمن (neil postman) استاد دانشگاه نیویورک، جامعه شناس و پژوهشگر ماسئل ارتباط جمعی است. وی از شهرت و اعتبار خاصی در سطح بین المللی برخوردار است. آثارش به بیشتر زبان‌های زندۀ دنیا ترجمه شده و مورد استقبال فراوان قرار گرفته است.

در دنیای روشنفکران غرب، پستمن را کارشناسی صاحب نظر و دارای بیانی صریح می‌دانند. وی در کتاب «زوال دوران کودکی» نظریه‌ای را ارائه می‌دهد که بر مبنای آن رسانه‌های غربی در حال از بین بردن دوران کودکی و از بین بردن فاصلۀ میان کودک و بزرگ‌سال است.

بخش‌هایی از این کتاب بدین شرح است: امروزه تلویزیون‌های ایالات متحده کار را به جایی رسانده‌اند که تعیین حد و مرز برای سکسی(مستهجن بودن) یک قطعه چندان ساده به نظر نمی‌آید. در اغلب پیام‌های بازرگانی دختران دوازده یا سیزده ساله را می‌بینیم که آن چنان با خُبرگی و کارکشتگی از جهان سکس (مسائل جنسی) خبر می‌دهند که حیرت آدمی را برمی‌انگیزد. همه به یاد داریم که تا چند سال پیش، اگر دختر پانزده شانزده ساله‌ای در مدارس، رفتار و حرکتی که نشانه‌ای از مقولۀ سکس (مقولات جنسی) داشت، از خود بروز می‌داد به عنوان یک معضل روانی و تربیتی در جلسۀ اولیاء مدارس و پدران و مادران طرح می‌شد. هرگز نمی‌خواهم ادعا کنم که در آن زمان احساس نیاز جنسی در دختر یا پسر مشاهده نمی‌شد، اما آنچه مهم است این است که در همان موقع، شرم و حیا مانع از آن می‌شد که این احساس را بروز دهد، یا لااقل از جرگۀ هم‌سن و سالان خود فراتر رود. تمامی این قباحت‌ها، این زشتی‌ها و ناپسندی‌ها را تلویزیون کم‌رنگ ساخته و این گونه وانمود می‌کند که این مسائل نباید به عنوان یک مشکل قلمداد شود.[1]

او در جای دیگری می‌نویسد:

هیچ موضوعی و هیچ بیانی در مورد مقولات جنسی دیده نمی‌شود که تلویزیون بیان آن را قبیح بداند؛ هیچ حرکتی و هیچ حالتی از روابط سکسی (جنسی) وجود ندارد که از دیدگاه مجریان و تولیدکنندگان تلویزیونی ناپسند و زشت قلمداد شود و هیچ قداستی و هیچ حرمتی نیز وجود ندارد که در میزگردها، نمایش‌نامه‌های طرب‌زا و آگهی‌های تجارتی تلویزیونی مورد احترام قرار بگیرد.

... پرداختن به این مسائل همه و همه باعث از بین رفتن زشتی‌ها و قباحت‌هایی می‌گردد که تاکنون در فرهنگ ما و در جامعۀ ما موجب سلامتی روابط اجتماعی و قداست خانواده و رابطۀ سالم زن و مرد و بزرگ‌ترها و کوچک‌ترها می‌گردید.[2]"

در تفکر دینی ما معتقدیم آن کسی که شریعت را برای ما آورده است خالق انسان است. خالق غریزه جنسی تنها موجودی است که می‌تواند در ارتباط با مدیریت این غریزه تعیین تکلیف کرده و حرف آخر را بزند. اینکه در دنیای غرب این همه بلا سرشان آمده و خودشان مانده‌اند که با این بلاها چه کنند، به خاطر این است که حرف خالق را گوش ندادند.

ما که پیرو مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستیم دستمان کوتاه نیست. ما در کدام یک از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم‌السلام داریم که برای عادی سازی روابط جنسی آنها را برای بچه‌های خود به نمایش بگذارید؟! اتفاقا کاملا به عکس است. این همه بحث دربرابر خویشتنداری و عفاف و نگاه نکردن به صحنه‌هایی بسیار بسیار پایین‌تر از نظر تحریک کننده‌ای در تفکر دینی ما معتقدیم آن کسی که شریعت را برای ما آورده است خالق انسان است. خالق غریزه جنسی تنها موجودی است که می‌تواند در ارتباط با مدیریت این غریزه تعیین تکلیف کرده و حرف آخر را بزند. اینکه در دنیای غرب این همه بلا سرشان آمده و خودشان مانده‌اند که با این بلاها چه کنند، به خاطر این است که حرف خالق را گوش ندادند.

ما که پیرو مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستیم دستمان کوتاه نیست. ما در کدام یک از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم‌السلام داریم که برای عادی سازی روابط جنسی آنها را برای بچه های خود به نمایش بگذارید؟! اتفاقا کاملا به عکس است. این همه بحث دربرابر خویشتنداری و عفاف و نگاه نکردن به صحنه‌هایی بسیار بسیار پایین‌تر از نظر تحریک کننده‌ای از آنچه که در شبکه‌های ماهواره‌ای نشان داده می‌شود.

نکته ‌های بسیاری در روایات ما درباره کنترل غریزه جنسی و مدیریت آن آمده است و تقوایی که در این مسائل به ما اشاره شده است،‌تقوای گریز است. یعنی اصلا نباید سمت آن رفت، چه کوچک و چه بزرگ؛ چه رسد به آنکه بخواهید بروید تا عادی شود!

قسمت دوم این بخش کتاب باید با دقت بیشتری دیده و شنیده شود چرا که "نیل پستمن" با ذکر آماری غرب در آن زمانی که این شبکه‌ها را نداشته و توسعه نداشته است با زمانی که آنها را دارا شده است،‌ مقایسه کرده است که تکان دهنده است.

او دربارۀ جرم و جنایت‌های گوناگون در میان نوجوانان زیرپانزده سال این گونه می‌نویسد:

در سال1950 در ایالات متحده جمعا 170 جوان زیر پانزده سال به جرم ارتکاب قتل، تجاوز جنسی به عنف، سرقت و جرح و دیگر جرائمی که در ردیف جنایات سنگین به حساب می‌آیند، توسط پلیس «اف . بی و آی» بازداشت شده بودند. این رقم درصد جمعیتی معادل 0004/0 درصد را در انسان‌های زیر پانزده سال در آمریکای آن روز نشان می‌داد. در همان سال جمعا 94748 نفر از پانزده سال به بالا، به جرم ارتکاب جرائمی نظیر آن چه ذکر شد، دستگیر شدند، یعنی رقمی معادل 086/0 درصد جمعیت از پانزده ساله به بالا. به این ترتیب ارتکاب جرم بزرگ‌ترها (یعنی از 15 سال به بالا) نسبت به نوجوانان (یعنی زیرپانزده سال) 215 برابر بوده است. این رقم 215 در سال 1950، در سال1960 به 8 می‌رسد و در سال 1979 به 5/5 برابر افزایش می‌یابد. آیا می‌توان از این ارقام نتیجه گرفت که میزان جرائم بزرگسالان کاهش یافته است؟ هرگز! در واقع تعداد مجرمان بزرگسالان افزایش یافته است. در سال 1979 جمعا 400000 بزرگسال یعنی 243/0 جمعیت بزرگسالان آمریکا به دلیل ارتکاب جرائم سنگین بازداشت شدند. این که فاصله و شکاف میزان جرائم خردسالان و بزرگسالان کمتر شده و در فاصلۀ 19500 تا 1979 از 215 برابر به 5/5 برابر می‌رسد، به دلیل حیرت آور و نگران کننده افزایش ارتکاب جرائم توسط کودکان و اطفال خردسال می‌باشد. افزایش تعداد کودکان مجرم و مرتکبین به جرائم سنگین، قتل و سرقت مسلحانه و تجاوز جنسی منجر به قتل و ... از سال 1950 تا 1979 رقمی معادل 11000 درصد را نشان می‌دهد. افزایش تعداد جرائم سبک‌تر نظیر سرقت اتومبیل، دزدی از مغازه‌ها و منازل در همین فاصله حدود8300 درصد بوده است. [3]

...سهم تلویزیون در این تحول، بسیار برجسته و نمودار است. در تمامی برنامه‌های تلویزیونی به میزان وسیعی از عنصر سکس(غریزۀ جنسی) و تحریکات سکسی (غریزۀ جنسی) تو استفاده می‌شود و در عیم حال مروج قداست‌زدایی از عملیات جنسی بعد از ازدواج بوده و نوعی بی‌تفاوتی را نسبت به پرده‌دری‌های واضح و تمام عیار، نمایش حرکات سکسی(جنسی) و تحریک تماشاچی جوان و سپس تبلیغ عدم ضرورت به پای‌بندی‌های سنتی، لطافت‌ها و زیبایی‌های انحصارعملیات جنسی به روابط زناشویی را پیوسته نفی کرده، غریزۀ جنسی را به صورت کالای قابل خرید و فروش که در دسترس همگان می‌تواند قرار گیرد، درآورده است؛ نظیر خمیر دندان، عطر و اودکلن و غیره.[4]

 

 

[1]. زوال دوران کودکی، ص175.

[2]. همان، ص176.

[3]. همان، ص266.

[4]. همان، ص272.

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=139178
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=139009
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد