مطالب جالب از اینترنت

مطالب جالبی که تو اینترنت دیدم دارم جمع می کنم. تقریبا هیچکدوم برای خودم نیست و اغلب جمع آوری از سایتهای دیگه است. چون برا من

مطالب جالب از اینترنت

مطالب جالبی که تو اینترنت دیدم دارم جمع می کنم. تقریبا هیچکدوم برای خودم نیست و اغلب جمع آوری از سایتهای دیگه است. چون برا من

آشنایی با جنگ روانی (Psychological Warfare)

آشنایی با جنگ روانی (Psychological Warfare)

جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسان‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفندهایی متوسل می‌شدند و این فعالیت از ارتباط چهره به چهره دو فرد گرفته تا اجتماعات کوچک و بزرگ‌تر بوده است. همین نوع فعالیت‌ها و اقدامات در زمان‌های خاص همچون بحران‌ها، جنگ‌ها، نزاع‌های محلی به صورت مختلف و گوناگونی اتفاق افتاده است. دستکاری احساسات افراد، همواره در جنگ‌ها و نزاع‌ها، در شکل گیری و سقوط حکومت‌ها، عنصری تعیین کننده به شمار می‌آمده است، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا رواج یافت. هرچند که در دهه بعد از جنگ جهانی دوم، این واژه در محافل علمی آمریکا و اروپا رواج گسترده ای داشت؛ با این حال معنای آن روشن نبوده و نگرش‌های مختلفی در مورد ماهیت و حدود و ثغور آن وجود داشته است. برخی، معنای آن را به فعالیت‌هایی که در قلمرو نیروهای مسلح قرار دارد، محدود می‌کنند، اما معنای گسترده تر و متفاوت دیگری نیز از جنگ روانی در مطبوعات علمی و عمومی مطرح شده است. در هر برهه‌ای، این واژه مترادف اصطلاحاتی نظیر تعلیم و تربیت یا جهت دهی سیاسی، ترغیب سیاسی، تهاجم غیر مستقیم، منازعه طولانی یا استراتژی براندازی به کار رفته است.

ادامه مطلب ...

حجاب زنان با رویکرد جامعه شناختی

مقدمه حجاب زنان با رویکرد جامعه شناختی

پوشش ظاهری زن مسلمان بخشی از حقیقت باطنی و بیانگر اندیشه ها و نظام ارزش های درونی اوست. از این رو جهت پژوهش در چنین موضوعی باید از سطح گردآوری صرف داده های میدانی و به عبارتی از سطح جامعه شناختی پدیده فراتر رفت؛ زیرا در درک موضوعی که با نظام اندیشه و اصول معنوی و فرهنگی فرد عجین است، روش های پیچیده و چند بعدی می تواند به شناخت درست موضوع کمک کند.

در این پژوهش به مطالعات جامعه شناختی حاکی از واقعیت های مختلف اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژی پرداخته می شود. این موضوع به نوبه خود عرصه ای را می گشاید تا با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده و مطالعات چند جانبه سیاسی، اجتماعی، روانی و اخلاقی، علت فرم گرفتن پوشش ظاهر و نیز علت تغییر وضعیت حجاب و پوشش زنان در نیم قرن اخیر را درک کرد. ممکن است پوشش در یک کشور و در نزد عده ای، امری تقلیدی باشد و با الگوبرداری از دیگران، فرد به یگانگی، هم رنگی و هماهنگی ظاهری برسد، اما حقیقت حجاب در نزد زنان معتقد و متعهد به اسلام فراتر از مد و تقلید است؛ چرا در نزد عده ای الگوبرداری و تقلید از حجاب به مثابه بیماری، پیشروی می کند و در نزد برخی دیگر با تأمل و پذیرش است و در نزد برخی دیگر امری غیر قابل پذیرش و غیر قابل تحمل است! به راستی رفتار زنان مسلمان در مقابل ظاهر پوشش خود در اجتماع، نسبت به قوانین حقوقی و نیز هنجارها و نگرش های سنتی، مدرن و فرامدرن موجود در جامعه چگونه است؟

زمانی که از پوشش و حجاب سخن می گوییم باید روش های چند علتی و پیچیده ای را به کار گیریم. در اینجا ما اصل تکثرگرایی[۱] را ترجیح دادیم تا به درک واقعیت های پوشش و حجاب نائل شویم. در ورای ظاهر حجاب و پوشش، پدیده پیچیده تری وجود دارد که موجب می شود افراد بتوانند تغییر وضعیت پوشش زنان و تغییر سبک حجاب در بعد اجتماعی را بدون توجه به ابعاد معنوی و مفاهیم مذهبی مانند (ظاهر، باطن محرم، نامحرم خصوصی، عمومی و...) بررسی نمایند. کسانی که حجاب را صرفاً از بعد مذهبی مطالعه می کنند، نمی توانند عدم پذیرش حجاب نزد برخی دیگر را دریابند، در مقابل، زنانی که خود را مسلمان می دانند، ولی حجاب را امری نسبی می بینند، موضع «لاادری» خواهند داشت. از این رو، جهت شناخت ابعاد و تأثیرات اجتماعی و مبانی مذهبی حجاب، باید آن را به مثابه یک نظام اجتماعی اعتقادی تلقی کرده و زیر مجموعه های فرهنگی پوشش و حجاب و کارکرد اجتماعی آن را، در قالب مکتب اسلام و درون جامعه اسلامی درک کرد. لازم به ذکر است که در تحلیل این موضوع نمی توان یک بعد را بر بعد دیگر ترجیح داد، زیرا این دو بعد (نظام اجتماعی اعتقادی) در هم تنیده شده و مجموعه نظام اجتماعی (ظاهر) و نظام اعتقادی (باطن) یک «کل» را تشکیل می دهند که با هم تعامل مستمر دارند (یزدخواستی و همکاران، ۱۳۸۵: ص۳۲۶).

فرضیه اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه میان ابعاد ظاهری انواع باحجابی، در مقابل اجبار جامعه به حجاب و ابعاد باطنی و نگرش های ایدئولوژیکی اعتقادی افراد با حجاب رابطه وجود دارد.

روش تحقیق، پیمایشی با ابزارهای پرسشنامه و مصاحبه بوده و شرح حال افراد، جهت درک دیگران و توانمندسازی محققین در توصیف پدیده های مختلف استفاده شده است. هر چند در این مقاله بیشتر بر نتایج کیفی تحقیق ارجاع شده است، جامعه آماری تحقیق، زنان مسلمان استان اصفهان می باشد و حجم نمونه ۱۳۴۰ نفر از زنان این شهر می باشند. در این پژوهش از روش مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. از جمعیت تحقیق سوالات بی پرده و صریح پرسیده شد تا مفهوم و کاربرد حجاب طبق فضا، زمان ارتباط با دیگران، ارتباط با مرد، جامعه، مذهب، ظاهر و... درک شود. پرسشنامه تحقیق نیز، در بین تمام طبقات و قشرها، با سبک های مختلف اجتماعی توزیع شد. در این تحقیق به سوالات ذیل پاسخ داده شده است:

۱) زنان چگونه با موضوع حجاب در زندگی اجتماعی روبرو می شوند؟

۲) زنان حجاب ظاهری را چگونه برمی گزینند؟

۳) زنان چه درکی از اصول اساسی حجاب در اسلام دارند؟

۴) زنان در مقابل مفاهیمی چون زنانگی، زیبایی، جذابیت و.. چگونه رفتار می کنند؟

۵) آیا متغیرهای طبقه اقتصادی اجتماعی تحصیلات، سن و موقعیت های شغلی در انتخاب مدل حجاب زنان مؤثرند؟

البته این نوشتار اجمالی از نتایج پژوهش فوق است، لذا در این مجال پاسخ تعدادی از این سوالات ارائه شده است و نتایج کیفی این پژوهش به اختصار بیان گردیده است.

● فضای تاریخی، سیاسی و مذهبی ایران در قرن بیستم

مسأله زن و امور مربوط به زنان توسط حکومت هایی که یکی پس از دیگری روی کار آمدند، به طرق مختلف و مؤثری، بر پویایی های اجتماعی، سیاسی و مذهبی مردم اثر گذاشت و هنوز هم در حال گذر و اجراست. جریان های متفاوت نظیر مبارزه با غربی کردن، مبارزه علیه رژیم شاه، مقابله با امپریالیسم، مقابله با سلطنت طلبی و... سپس فرآیند استقرار مجدد اسلام، حجاب را به ابزاری بالقوه سمبولیک و ایدئولوژیـک تبدیـل نـمود (رک. استاد ملک فاطمه، ۱۳۶۷). در ایـن نوشتار درصدد بازاندیشی جنبش های زنان نیستیم و تنها می خواهیم دریابیم چگونه معنای مذهبی و سنتی حجاب و دلالت های فمینیستی اجتماعی سیاسی و ایدئولوژیکی از آن، با یکدیگر پیوند خورده اند؟

در دسامبر (۱۳۰۷) ۱۹۲۸[۲] حکومت پهلوی زنان را به تقلید از لباس غربی و مردان را به پوشیدن کت و شلوار اروپایی و گذاشتن کلاه پهلوی (شاپو) مجبور نمود. به موازات این موضع گیری در مورد کلاه مردانه، تهاجمی جدید برای حذف حجاب زنان آغاز شد. در سال ۳۷ ۱۹۳۶ رضاخان قانون کشف حجاب زنان در اماکن عمومی را به صورت رسمی اجباری کرد. چادرها اغلب با خشونت از سر زنان کشیده می شد و اعتراضات و تظاهرات سرکوب می گردید (Castagme, J. ۱۹۲۹, P۱۷۹).

پس از آن رویدادهای گوناگونی رخ داد که از جمله آنها می توان به حادثه دلخراش مسجد گوهرشاد در شهر مقدس مشهد اشاره کرد که طی آن شیخ بهلول، مردم را تشویق کرد که در برابر کشف حجاب اجباری مقاومت کنند. سرانجام رضاخان قانون ممنوعیت حجاب را در سال (۱۳۲۰) ۱۹۴۱ لغو کرد. نکته حائز اهمیت در این رخداد تاریخی درهم تنیدگی مسائل سیاسی، اجتماعی و معنوی است؛ به گونه ای که حجاب به عنوان اصول اساسی دین دستخوش بازی های سیاسی قرار گرفت. در پی این امر، عده ای از زنان، کشف حجاب را پذیرفتند و عده ای دیگر مقاومت کردند. بسیاری از زنان ترجیح دادند که از این گونه زندگی اجتماعی صرف نظر کنند و خود را به نقش سنتی زنان خانه دار محدود سازند. دیگر زنان باسواد و مسلمان با الهام گیری از برداشتی نوین از اسلام با انگیزه ورود به اجتماع مجبور شدند که شایستگی شان را در شغل هایی که اجرای آنها با حجاب یا دیگر دستورات مذهبی منافات نداشت، محدود کنند.

رژیم پهلوی در دهه ۴۰ حدود سال (۱۳۳۹) ۱۹۶۰ با دست بردن و تغییر در هنجارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و قانونی نوسازی اجتماعی را تحت عنوان «انقلاب سفید» به اجرا گذاشت؛ اما تمام برنامه های فرا محافظه کارانه شاه با گرایشات مذهبی مردم ناسازگار بود، چنانچه در انقلاب ۱۳۵۷، حجاب و به ویژه چادر، نه فقط به سمبل مبارزه علیه رژیم شاه تبدیل شد، بلکه به عنوان سنگری در برابر غرب زدگی و تهاجم فرهنگی غرب مطرح شد (رک. یزدخواستی، زنان و تغییرات اجتماعی، ۱۳۷۳).

در این چشم انداز، بعضی از جنبه های تشیع مجدداً قوت گرفت و ایدئولوژی انـقلابـی را تغـذیه و تقـویت کـرد. روشنـفکران دینی چون شهـید مرتـضی مـطهری (۱۳۵۸ ۱۲۹۸) آیت الله سید محمود طالقانی (۱۳۵۸ ۱۲۹۰) و دکـتـر عـلـی شـریعتی (۱۳۵۶ ۱۳۲۱) و جلال آل احمد و... نقش تعیین کـننده ای در جنبـش های اسلامی ایرانی قرن جدید ایفا کردند. ممنوعیت اختلاط دختر و پسر در مدارس و مـحیـط های عمومی، با لغو قانون مصوب خانواده (۱۳۴۶)، سـپس الزام قانونی حجاب (۱۳۵۷) از اولین اقدامات جمهوری اسلامی بود.

در نظام جمهوری اسلامی، حجاب به صورت یک دلالت ضمنی و قوی سیاسی و ایدئولوژیکی درآمد و به تدریج به رسانه ای نمادین برای مبارزه با غرب تبدیل شد (یزدخواستی و لوتران، ۱۳۸۵: ص۲۱۴).

در طی اولین سال های انقلاب، چادر به تدریج به عنوان سمبل وحدت ملی در مبارزه علیه سلطنت طلبی و غربزدگی مطرح شد. به اعتقاد فرهاد خسرو خاور، در این مرحله از وحدت گرایی جنبش انقلاب، اندام زن به واسطه حجاب سیاسی شد، ندای بازگشت به حجاب بیشتر فراخوانی برای مقاومت در مقابل برتری امپریالیسم شاه بود و نه اینکه زنان را به بازگشت به درون خانه دعوت کند. مخصوصاً چادر به سمبل هویت ملی، شورش علیه سیستم سلطنتی و مدرنیزاسیون تحمیلی و سمبل مبارزه در برابر تسلط فرهنگی غرب تبدیل شد.

نگاهی به وضعیت حجاب در ایران امروز، ظاهراً با قانون اجباری رعایت حجاب در حوزه عمومی زندگی اجتماعی، یگانگی خاصی ایجاد کرد و باعث همانندی در ظاهر شد ؛ «همه زنان یک تکه پارچه روی سر دارند». اما در ورای این ظاهرِ فضای بیرونی و قابل مشاهده، در ورای اطاعت از قانون الزام به حجاب، دو نکته مهم وجود دارد:

۱) با توجه به اصول قرآنی، ارزش معنوی حجاب، تا چه حد نزد افراد درونی شده است؟

الف) دیدگاه های مختلف عمومی در زمینه الگوهای پوشش و حجاب چیست؟

ب) برداشت های عمومی از معانی و مفاهیم اساسی قرآن در موضوع حجاب چیست؟

۲) فرم ها و الگوهای مختلف حجاب، با توجه به متغیرهای ذیل تا چه میزان تغییر می یابد؟

الف) آزادی عمل و استقلال زنان در حجاب تا چه میزان است؟

ب) ابداع مدل های مختلف و متنوع حجاب چگونه است؟

ج) تنوع در ظاهر (آرایش، ابزارهای زینتی) چگونه شکل می گیرد؟

د) وجود مفاهیم متفاوت از حجاب (خصوصی، عمومی) (ظاهر، باطن) و (محرم و نامحرم) چگونه تفسیر و اعمال می شود؟

اگرچه زنان مورد تحقیق دارای دیدگاه اسلامی و معتقد به دین اسلام بودند و اگرچه همه به خداوند اعتقاد داشته و خود را مسلمان می دانند، اما چگونگی و کارکرد حجاب را به گونه های متفاوت تفسیر می کنند. در حقیقت الگوهای رفتاری متفاوت و برداشت های مختلف آنان، نسبت به مفاهیمی نظیر ویژگی های زنانگی، جذابیت، دلربایی و...، طیف وسیعی از تفاوت ها و تمایزات را در این مورد ایجاد کرده است.

● تعریف مفاهیم کلیدی

۱) تشیع و حجاب در ایران

اکثریت مردم ایران به مذهب شیعه دوازده امامی معتقدند. مذهب شیعه با اعتقاد به اصل امامت استوار است که با حضرت علی (ع) شروع و با ظهور حضرت مهدی (عج) به انجام می رسد. در این مذهب، برخی از مفاهیم، دارای ابعاد ظاهری و باطنی هستند و تشخیص میان ظاهر و باطن با مفهوم حجاب و با حجابی در ارتباط با خلقیات درونی آنها معانی متفاوتی می یابد. برای شناخت سیمای زن در اسلام، زندگی و نقش دخت پیامبر گرامی اسلام (ص)، ضروری است؛ زیرا ایشان به عنوان مادر ائمه (ع) جایگاه و نقش چندگانه ای در اسلام و مذهب شیعه دارند[۳]. قبل از تحلیل داده های تحقیق میدانیِ، تفاوت بین پوشش و حجاب در ابعاد اجتماعی دینی، جهت روشن شدن موضوع مفید می باشد.

۲) پوشش

مفهوم پوشش یک مفهوم عام بوده و بیشتر مشتمل بر معنای شئ انگارانه است. ظاهر، مفهومی است که به پوشش نزدیک می شود و در معنای لباس و ظهور یا تظاهر تن می باشد.

۳) حجاب

مفهوم حجاب خاص بوده و پیچیده تر از پوشش است و ارزش ها و اصول اساسی مانند «ظاهر و باطن/ محرم و نامحرم/ خصوصی و عمومی» را در خود جای می دهد. منظور از این مفاهیم:

▪ باطن= اخلاقیات و مفاهیم درونی و درون انسان ها

۴) قرآن و حجاب

قرآن مفاهیم محرم و نامحرم را مطرح می کند.

▪ محرم= قرآن در سورة ۲۴ آیه ۳۱ مشخص می نماید که زن در برابر افراد شامل: پدر، برادر، شوهر، پدرشوهر، دایی، عمو، فرزند، خواهر، برادر و... می تواند حجاب خود را بردارد.

▪ نامحرم= کسانی هستند که ازدواج با آنها در شرایط خاص مجاز می باشد و زن باید در مقابل آنان حجاب داشته باشد.

محرم و نامحرم به طور کلی معنای باحجابی و بی حجابی را در برمی گیرد.

▪ خصوصی= زندگی محرمانه، عاطفی و خانوادگی

▪ عمومی= فضای اجتماعی و فعالیت های اجتماعی (طباطبائی، ۱۳۸۴: ص۴۹۰)

در این تحقیق نه تنها مشاهده کردیم که زنان چگونه حجابی در ظاهر دارند بلکه این موضوع را مورد بررسی قرار دادیم که آنان نسبت به اصول قرآنی چه دیدگاهی دارند و مفهوم حجاب برای آنان چگونه است (رک. حسینیان، ۱۳۷۱).

ادامه مطلب ...

فلسفه نصف بودن ارث زن چیست ؟

با توجه به اینکه این سوال زیاد توسط دوستان می شود ، جواب آن را در بخش مقالات برای مطالعه هم دوستان میگذارم
 بررسی جامع و همه جانبه این مسأله در خور تحقیقی ژرف و گسترده است، لیکن در اینجا چند نکته را به اختصار یادآور می‏شویم:

الف) در نظام حقوقی اسلام بیش از هر مکتب دیگری تساوی حقوق زن و مرد رعایت گردیده است. در آغاز باید فرق بین تساوی( Equality ) و تشابه( Similarity ) را به خوبی دریافت. بی‏توجهی به این مسأله موجب خلط و مغالطه بسیاری می‏شود. تشابه به معنای همانندی و همشکلی روبناهای حقوقی است. این همان جریانی است که فمنیسم( Feminism ) غربی در دام آن گرفتار آمد و پنداشت که تبعیض‏زدایی در روابط زن و مرد در گرو وضع حقوق کاملاً مشابه است. در حالی که این رویکرد نه سودی برای مرد در پی داشت و نه برای زن؛ بلکه روند انهدام بنیان خانواده را سرعت بخشید و برآیندهای ناگواری برای جامعه بشری در پی آورد. تساوی به معنای برابری است، نه یکنواختی. در تساوی شرایط گوناگون، تفاوت‏های طبیعی، وظایف و جوانب مختلف ملاحظه می‏شود و چه بسا احکام نامشابهی وضع می‏گردد، بدون آن که بر کسی ستمی روا شود. ولی در تشابه همه این امور نادیده انگاشته شده و فقط به یکنواختی روبناهای حقوقی بسنده می‏شود. بنابراین باید توجه داشت که هرگونه نایکسانی قواعد حقوقی به منزله نفی تساوی نیست و هر نوع تشابه و یکنواختی به منزله رعایت تساوی نمی‏باشد.

 ب ) تفاوتهای حقوقی به معنای تفاوت در ارزش‏ها و کمالات انسانی نیست و اسلام بر برابری زن و مرد در کرامت‏های انسانی تأکید فراوان دارد.

 ج ) مسأله ارث و دیه زن در نظام حقوقی اسلام جزئی از کل است و نگاه به آن به صورت گسسته و بی‏ارتباط با دیگر اجزای این مجموعه راهزن اندیشه و موجب برداشت‏های ناصواب می‏شود، بنابراین نمی‏توان این احکام را جدا از مجموعه نظام خانواده در اسلام مورد توجه قرار داد.

د ) دیه و ارث زن در همه موارد کمتر از مرد نیست، بلکه در مواردی کاملاً یکسان و در مواردی ارث زن بیش از مرد است، از جمله:
1- دیه زن در کمتر از ثلث با مرد برابر است.
2- میراث پدر و مادر یا بستگان مادری، بین زن و مرد یکسان است.

هم‏چنین در کلاله امی طرف مادری برطرف پدری مقدم می‏شود و اگر زن نسبت به میت نزدیکتر از مرد باشد، چیزی به مرد نمی‏رسد.

3- اگر در مواردی ارث و دیه زن کمتر از مرد می‏باشد، این مسأله مبتنی بر مصالحی در نظام خانوادگی و روابط زن و مرد می‏باشد و در مقابل نه تنها به نیکوترین وجهی جبران شده است، بلکه اساسا حقوق زن در چنین نظامی بسیار بیش از مرد و فراتر از چیزی است که در «فمنیسم» غربی وجود دارد. توضیح این که:
الف) اسلام در شرایطی به زن حق ارث بردن داد که به کلی زن از این حق محروم بود و نه تنها از مرد ارث نمی‏برد، بلکه خود همچون کالایی به ارث برده می‏شد.
ب ) اسلام به زن استقلال اقتصادی داد و او را در تصرف دارایی خود استقلال بخشید.
ج ) علاوه بر استقلال اقتصادی، اسلام در هیچ شرایطی زن را موظف به تأمین نیازمندی‏های خود و خانواده قرار نداده است. بنابراین دارایی‏های خود را در هر راه مشروعی می‏تواند صرف کند و در عین حال برای رفع نیازمندی‏های خود تأمین جداگانه دارد؛ یعنی، نفقه او در هر حال بر عهده مرد است و اگر خودش نیز درآمد اقتصادی داشته باشد مالک شخصی آن درآمدها است و موظف نیست که آنها را در جهت نیازمندی‏های خانواده و یا حتی نیازمندی‏های خود صرف کند، لیکن مرد در هر حال موظف است که نیازهای زن را تأمین نماید، بنابراین شرایط جدید زندگی با احکام اسلام هیچ تعارضی ندارد.

 ه ) اسلام دو حق اقتصادی برای زن بر عهده مرد قرار داده است:
1- مهریه؛ که افزون بر اصل مهریه، حق تعیین میزان آن نیز به دست خود زن می‏باشد.

2- نفقه؛ نفقه و تأمین مالی نیازمندی‏های زن در زندگی نیز بر عهده مرد است. اما در کشورهای غربی و دارای نگرش فمینیستی که در تبلیغات پرهیاهوی جهانی خود را بزرگترین حامیان حقوق زن قلمداد می‏کنند، چه می‏گذرد؟


 در آنجا: اولاً؛ چیزی به نام حق نفقه وجود ندارد و زن نیز مجبور است برای تأمین معاش خود به تلاش و فعالیت بپردازد. در حالی که در حقوق اسلامی زن اگر کاری هم بکند، درآمد بالایی نیز کسب کند دارایی‏اش برای خودش محفوظ است و تأمین نیازمندی‏های او بر عهده مرد است.

 ثانیا؛ در جهان غرب شخص می‏تواند با وصیت خود، شخص واحدی را وارث تمام دارایی خود بگرداند و اندکی از آن را به زن ندهد. شگفت اینجا است که در موارد متعددی دیده شده است که ثروتمندان بزرگی تمام دارایی خود را طبق وصیت برای گربه یا سگ خود به ارث نهاده‏اند و تمام اعضای خانواده را از آن محروم ساخته‏اند! در حالی که در حقوق اسلامی ماترک میت براساس حکم معین الهی تقسیم و توزیع می‏شود و کسی نمی‏تواند زن و فرزند را از حقوق خود محروم سازد. بنابراین اگر مشاهده می‏شود که در مواردی در حقوق اسلامی دیه و یا میراث زن نصف مرد می‏باشد ازاین‏رو است که مرد باید دارایی خود را برای زن به مصرف برساند، در حالی که چنین وظیفه‏ای برای زن مقرر نشده است.
علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ «المیزان» می‏نویسد:

 «نتیجه این گونه تقسیم ارث بین مرد و زن آن است که در مرحله «تملک»، مرد دو برابر زن، مالک می‏شود. ولی در مرحله «مصرف»، همیشه زن دو برابر مرد بهره می‏برد. زیرا زن، سهم و دارایی خود را برای خود نگه می‏دارد ولی مرد باید نفقه زن را نیز بپردازد و در واقع نیمی از دارایی خود را صرف زن می‏کند» ، (المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 215).

فلسفه نصف بودن ارث زن چیست ؟

با توجه به اینکه این سوال زیاد توسط دوستان می شود ، جواب آن را در بخش مقالات برای مطالعه هم دوستان میگذارم
 بررسی جامع و همه جانبه این مسأله در خور تحقیقی ژرف و گسترده است، لیکن در اینجا چند نکته را به اختصار یادآور می‏شویم:

الف) در نظام حقوقی اسلام بیش از هر مکتب دیگری تساوی حقوق زن و مرد رعایت گردیده است. در آغاز باید فرق بین تساوی( Equality ) و تشابه( Similarity ) را به خوبی دریافت. بی‏توجهی به این مسأله موجب خلط و مغالطه بسیاری می‏شود. تشابه به معنای همانندی و همشکلی روبناهای حقوقی است. این همان جریانی است که فمنیسم( Feminism ) غربی در دام آن گرفتار آمد و پنداشت که تبعیض‏زدایی در روابط زن و مرد در گرو وضع حقوق کاملاً مشابه است. در حالی که این رویکرد نه سودی برای مرد در پی داشت و نه برای زن؛ بلکه روند انهدام بنیان خانواده را سرعت بخشید و برآیندهای ناگواری برای جامعه بشری در پی آورد. تساوی به معنای برابری است، نه یکنواختی. در تساوی شرایط گوناگون، تفاوت‏های طبیعی، وظایف و جوانب مختلف ملاحظه می‏شود و چه بسا احکام نامشابهی وضع می‏گردد، بدون آن که بر کسی ستمی روا شود. ولی در تشابه همه این امور نادیده انگاشته شده و فقط به یکنواختی روبناهای حقوقی بسنده می‏شود. بنابراین باید توجه داشت که هرگونه نایکسانی قواعد حقوقی به منزله نفی تساوی نیست و هر نوع تشابه و یکنواختی به منزله رعایت تساوی نمی‏باشد.

 ب ) تفاوتهای حقوقی به معنای تفاوت در ارزش‏ها و کمالات انسانی نیست و اسلام بر برابری زن و مرد در کرامت‏های انسانی تأکید فراوان دارد.

 ج ) مسأله ارث و دیه زن در نظام حقوقی اسلام جزئی از کل است و نگاه به آن به صورت گسسته و بی‏ارتباط با دیگر اجزای این مجموعه راهزن اندیشه و موجب برداشت‏های ناصواب می‏شود، بنابراین نمی‏توان این احکام را جدا از مجموعه نظام خانواده در اسلام مورد توجه قرار داد.

د ) دیه و ارث زن در همه موارد کمتر از مرد نیست، بلکه در مواردی کاملاً یکسان و در مواردی ارث زن بیش از مرد است، از جمله:
1- دیه زن در کمتر از ثلث با مرد برابر است.
2- میراث پدر و مادر یا بستگان مادری، بین زن و مرد یکسان است.

هم‏چنین در کلاله امی طرف مادری برطرف پدری مقدم می‏شود و اگر زن نسبت به میت نزدیکتر از مرد باشد، چیزی به مرد نمی‏رسد.

3- اگر در مواردی ارث و دیه زن کمتر از مرد می‏باشد، این مسأله مبتنی بر مصالحی در نظام خانوادگی و روابط زن و مرد می‏باشد و در مقابل نه تنها به نیکوترین وجهی جبران شده است، بلکه اساسا حقوق زن در چنین نظامی بسیار بیش از مرد و فراتر از چیزی است که در «فمنیسم» غربی وجود دارد. توضیح این که:
الف) اسلام در شرایطی به زن حق ارث بردن داد که به کلی زن از این حق محروم بود و نه تنها از مرد ارث نمی‏برد، بلکه خود همچون کالایی به ارث برده می‏شد.
ب ) اسلام به زن استقلال اقتصادی داد و او را در تصرف دارایی خود استقلال بخشید.
ج ) علاوه بر استقلال اقتصادی، اسلام در هیچ شرایطی زن را موظف به تأمین نیازمندی‏های خود و خانواده قرار نداده است. بنابراین دارایی‏های خود را در هر راه مشروعی می‏تواند صرف کند و در عین حال برای رفع نیازمندی‏های خود تأمین جداگانه دارد؛ یعنی، نفقه او در هر حال بر عهده مرد است و اگر خودش نیز درآمد اقتصادی داشته باشد مالک شخصی آن درآمدها است و موظف نیست که آنها را در جهت نیازمندی‏های خانواده و یا حتی نیازمندی‏های خود صرف کند، لیکن مرد در هر حال موظف است که نیازهای زن را تأمین نماید، بنابراین شرایط جدید زندگی با احکام اسلام هیچ تعارضی ندارد.

 ه ) اسلام دو حق اقتصادی برای زن بر عهده مرد قرار داده است:
1- مهریه؛ که افزون بر اصل مهریه، حق تعیین میزان آن نیز به دست خود زن می‏باشد.

2- نفقه؛ نفقه و تأمین مالی نیازمندی‏های زن در زندگی نیز بر عهده مرد است. اما در کشورهای غربی و دارای نگرش فمینیستی که در تبلیغات پرهیاهوی جهانی خود را بزرگترین حامیان حقوق زن قلمداد می‏کنند، چه می‏گذرد؟


 در آنجا: اولاً؛ چیزی به نام حق نفقه وجود ندارد و زن نیز مجبور است برای تأمین معاش خود به تلاش و فعالیت بپردازد. در حالی که در حقوق اسلامی زن اگر کاری هم بکند، درآمد بالایی نیز کسب کند دارایی‏اش برای خودش محفوظ است و تأمین نیازمندی‏های او بر عهده مرد است.

 ثانیا؛ در جهان غرب شخص می‏تواند با وصیت خود، شخص واحدی را وارث تمام دارایی خود بگرداند و اندکی از آن را به زن ندهد. شگفت اینجا است که در موارد متعددی دیده شده است که ثروتمندان بزرگی تمام دارایی خود را طبق وصیت برای گربه یا سگ خود به ارث نهاده‏اند و تمام اعضای خانواده را از آن محروم ساخته‏اند! در حالی که در حقوق اسلامی ماترک میت براساس حکم معین الهی تقسیم و توزیع می‏شود و کسی نمی‏تواند زن و فرزند را از حقوق خود محروم سازد. بنابراین اگر مشاهده می‏شود که در مواردی در حقوق اسلامی دیه و یا میراث زن نصف مرد می‏باشد ازاین‏رو است که مرد باید دارایی خود را برای زن به مصرف برساند، در حالی که چنین وظیفه‏ای برای زن مقرر نشده است.
علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ «المیزان» می‏نویسد:

 «نتیجه این گونه تقسیم ارث بین مرد و زن آن است که در مرحله «تملک»، مرد دو برابر زن، مالک می‏شود. ولی در مرحله «مصرف»، همیشه زن دو برابر مرد بهره می‏برد. زیرا زن، سهم و دارایی خود را برای خود نگه می‏دارد ولی مرد باید نفقه زن را نیز بپردازد و در واقع نیمی از دارایی خود را صرف زن می‏کند» ، (المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 215).