خداوندا!
به علماى ما مسئولیت، و به عوام ما علم،
به مومنان ما روشنایى، و به روشنفکران ما ایمان،
و به متعصبین ما فهم، و به فهمیدگان ما تعصب،
به زنان ما شعورو به مردان ما شرف،
و به پیران ما آگاهى و به جوانان ما اصالت،
به اساتید ما عقیده و به دانشجویان ما.... نیز عقیده،
به خفتگان ما بیدارى و به بیداران ما اراده،
به مبلغان ما حقیقت و به دینداران ما دین،
به نویسندگان ما تعهد و به هنرمندان مادرد،
و به شاعران ما شعور و به محققان ما هدف ،
به نومیدان ما امید و به ضعیفان ما نیرو و به محافظه کاران ما گستاخى،
و به نشستگان ما قیام و به راکدان ما تکان،
و به مردگان ما حیات، و به کوران ما نگاه و به خاموشان ما فریاد،
وبه مسلمانان ما قرآن و به شیعیان ما على،
و به فرقه هاى ما وحدت،
و به حسودان شفاء به خودبینان ما انصاف،
به فحاشان ما ادب،
به مجاهدان ما صبر و به مردم خودآگاهى،
و به همه ملت ما، همت تصمیم و استعداد فداکارى و شایستگى نجات و عزت
ببخشا!
پروردگارا !
به من صبری عطا فرما تا بتوانم هر آنچه که نمی توانم تغییر دهم ... بپذیرم
و به من شهامتی عطا فرما تا آنچه را که می توانم ...تغییر دهم
و به من دانشی عطا فرما تا
آن دو را از یکدیگر تشخیص دهم .
در فرهنگ ما شهادت مرگی نیست که دشمنِ مابر مجاهد تحمیل کند.
شهادت مرگِ دلخواهی است که مجاهد با همه ی آگاهی و همه ی منطق
وشعور و بیداری و بینایی خویش خود انتخاب می کند,
اعتراضِ سرخی است بر حاکمیتِ سیاه,
فریادِ خشمی است بر سرِ سکوتی که همه ی حلقوم ها را بریده است,
شهادتِ آن چیزی است که می خواهند در تاریخ غیب شود,
و نمونه ای از آنکه باید باشد ,
وگواهی است بر آنچه در این زمانِ خاموش و پنهانی می گذرد...
شهادت تنها شکلِ جهاد و تنها دلیلِ وجود و تنها نشانه ی حضور و تنها سلاحِ
حمله ودفاع و تنها شیوه ی مقاومتِ «حقیقت» «راستی» و«عدالت»است در عصری
و نظامی که «باطل» «دروغ» و «ستم»آن را خلعِ سلاح کرده , همه ی سنگرهای آن
را در هم کوفته و همه ی مدافعان و وفادارانِ آن را قتلِ عام , متلاشی و نابود کرده
است وانسان بودن در پرتگاهِ انقراض و خطرِ مرگِ همیشگی قرار گرفته است...
شهادت تضمین کننده یِ حیات و حرکت و زندگی و ایمان وعزت و آینده و تاریخِ
یک ملت است...
شهادت دعوتی است به همه یِ عصرها ,
و به همه یِ نسلها که:
اگر می توانی بمیران!
و اگر نمی توانی بمیر...
روش جواتی:
اسمش رو رو بازوت خالکوبی می کنی … یه نامه عاشقانه که با چند بیت شعر که با یک سری گل و پرنده تزیین شده با موتور هندا سر مسیر دبیر ستان گیرش میاری ونامه رو بهش می دی بعد تک چرخ می زنی و می ری