قلم توتم من است.
قلم توتم ماست.
به قلم سوگند
به خون سیاهی که از حلقومش میچکد سوگند
به رشحه خونی که از زبانش می چکد سوگند
به ضجه های دردی که از سینه اش بر می آید سوگند
که توتم مقدسم را نمی فروشم!
به دست زورش تسلیم نمی کنم!
به کیسه زرش نمی بخشم!
به سرانگشت تزویرش نمی سپارم
ددستم را قلم می کنم وقلمم راازدست نمی گذارم.
چشمهایم را کور می کنم.گوشهایم را کر می کنم.
پاهایم را می شکنم.انگشتانم را بندبند می برم
سینه ام را می شکافم. قلبم را می کشم
حتی زبانم را می برم ولبم را می دوزم
اما
قلمم را به بیگانه نمی دهم!!!
(دکتر علی شریعتی)