اقوام آزتک ، (مایا) ، اینکاس و سایر مردمانی که پیش از فتح آمریکا (بدست اروپائیها) در آن سامان میزیستند ادبیات شفاهی داشتند و نسل بعد از نسل به دورههای بعدتر منتقل شد. بدبختانه پس از اینکه فرهنگهای ملی و محلی مردم بومی آمریکا بوسیلة فاتحان اروپایی از هم گسیخته و در هم شکسته شد فقط قسمت کوچکی از آثار و کارهای بجا مانده بوسیلة اروپائیان مهاجم یا بومیانی که الفبای لاتین را فرا گرفته بودند نوشته شد. بعقیده مورخان نخستین، نظیر فرای برناردینود ساهاگون ، توربیو موتولینیا دیا گوبیوران و فرانسیسکو لوپز دگومارا، همه آنچه را که از فرهنگ بومیان سرخپوست در قرن شانزدهم نوشته شده ادبیات باستانی آزتکها است شامل اشعار رزمی، درام، شعرهای حماسی و افسانهای مذهبی میباشد همه این آثار ادبی بینام است همچنین تعدادی از آوازها و سرودهای مذهبی منسوب به نزاهولکیوتل قرن پانزدهم پادشاه تنز کوکو میباشد. از اینکاها نمونهها و شیوههائی شامل اشعار رزمی و شعرهائی که در مراسم مذهبی و عبادت خوانده میشود و افسانههای قهرمانی مذهبی در دست است. سرودهای خدای آفریننده و درام (بوسیلةکلمنت روبرت مارکهام ترجمه بزبان انگلیسی شده است) مهمترین نمونههای ادبیات باستانی اینکاهاست که بجا مانده و اکنون موجود است. آنچه از فرهنگ مایاها برای ما بجا مانده شاهکاری است تحت عنوان پوپول وه که اثر فلسفی و رهنمون اصلی و ریشه فکری سرخپوستان مقیم کشور گواتمالا است و در واقع تاریخی از خلقت میباشد. بعنوان مثال و نمونه هنر دراماتیک، و ما به نام روییال آچی میشناسیم. با ورود اسپانیائیها و پرتغالیها، از بین رفتن ادبیات سرخپوستان امری قهری بود. بهمین جهت از قرن شانزدهم ادبیات آمریکای لاتین در کولونیهای اسپانیائی و پرتغالی ظهور کرد و ملیتهائیکه از مردم اروپائی در آنجا ساکن شده بودند در پدید آوردن این ادبیات سهم عمدهای داشتند